محل تبلیغات شما

همچنین مولوی در مثنوی، در مواردی با استناد به احادیث حضرت علی علیه السلام اشعار فراوانی سروده که نمونه های آن ها عبارتند از:

گفت پیغمبر: قناعت چیست گنج
گنجی را تو وا نمی دانی زرنج (38)

که مضمون آن در کلمات قصار حضرت آمده است: القناعة مال لا ینفد» ; (39) قناعت مالی است که پایان نیابد.

مؤمن از ینظر بنورالله » نبود
عیب مؤمن را به مؤمن چون نمود؟ (40)

اشاره ای است به این سخن مولا علی علیه السلام که اتقوا ظنون المؤمنین فان الله تعالی جعل الحق علی السنتهم » (41); از گمان مردم با ایمان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آن ها نهاده است.

جمله گفتند: ای حکیم با خبر!
الحذر دع لیس یغنی عن قدر (42)

سخن مزبور نزدیک به این روایت است: تذکر قبل الورود الصدر، والحذر لا یغنی من القدر و الصبر من اسباب الظفر» ; (43) پیش از واردشدن خروج را به یاد آور، و دوری کن از چیزی که سرنوشت را بی نیاز نمی کند، و صبر از عوامل پیروزی است.

مردم نفس از درونم در کمین از همه مردم بتر در مکرو کین (44)

که اشاره به روایت ذیل از آن حضرت است: لا عدوا عدی علی المرء من نفسه » (45); برای آدمی هیچ دشمنی دشمن تر از نفس خودش نیست.

گفت پیمبر: زسرمای بهار تن مپوشانید یاران زینهار!
ز آن که با جان شما آن می کند کان بهاران با درختان می کند. (46)

اشعار مزبور علاوه بر حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله به این سخن قصار حضرت علی علیه السلام، در نهج البلاغه اشاره دارد: توقو البرد فی اوله و تلقوه فی آخره فانه یفعل فی الابدان کفعله فی الاشجار اوله یحرق و آخره یورق » ; (47) در آغاز سرما، خود را از آن بپایید و در پایانش بدان دوری نمایید که سرما با تن ها آن می کند که با درختان; آغازش می سوزاند و پایانش برگ می رویاند.

ور بگویی با یکی دو، الوداع کل سر جاوز الاثنین شاع » . (48)

(اگر راز خود را بر یکی دو نفر فاش کنی، دیگر با سرت وداع گو; زیرا هر رازی که از بین دو نفر (صاحبان آن راز) کند، فاش می شود.

این اشاره مثنوی به سخن علی علیه السلام در بیتی ملمع آمده است که مصراع عربی آن از حضرت علی علیه السلام است. (49)

موضوع این مصراع رازداری و رازپوشی است و چون نظر بر این است که اطمینان و اعتماد آموزگار را باید به دست آورد، رازداری را مطلقا ضروری دانسته اند. بر لب مهر می باید داشت و فقط دل است که می باید به ادب و احترام، سر عشق را دریابد و آن را چونان امانتی که به هیچ روی خیانت نبیند، در خود جای دهد.

از وظیفه بعد ازین اومید بر حق همی گویم تو را و الحق مر»
گر وظیفه بایدت ره پاک کن هین بیا و دفع آن بی باک کن. (50)

سخن مولوی ثابت می کند که وی طرفدار با صراحت و صداقت حقیقت است و هیچ کلامی از آن را در پرده نمی گوید و بی بیم و امید از کسی، آن را بر همگان آشکار می سازد. او مکر و حیله را نمی شناسد و آنچه بر لب می آورد حقیقت محض است، هرچند که تلخ باشد. مولوی حق تلخ را از آن رو به این شیرینی آورده که الحق مر» (51) علی علیه السلام را با نتیجه ای درخور نقل کرده است.

هر پیمبر فرد آمد در جهان
فرد بود و صد جهانش در نهان
عالم کبرا به قدرت سحر کرد
کرد خود را در کهین نقشی نورد. (52)

منظور از کهین نقش » در بیت مزبور، قالب آدمی (جهان اصغر) است. ابیات مولانا در این خصوص، یاداور قیاس مشابهی است که در بیتی منسوب به امیرمؤمنان آمده است:

و تحسب انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» (53)

در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه وآله آمده است که هیچ منافقی دوستدار علی و هیچ مؤمنی دشمن علی نیست » . (54)

مولوی این مقصود پر احساس را به زبان خود باز می گوید و علی علیه السلام را چنین می ستاید: علی ترازوی منصف مطلق است که هر کسی در آن ترازو بر حسب طینت و فطرت خود، سبک و سنگین می شود و بها می یابد» (55):

تو ترازوی احد خو بوده ای
بل زبانه هر ترازو بوده ای
تو تبار و اصل و خویشم بوده ای
تو فروغ شمع کیشم بوده ای (56)

مولوی با این توضیح و اظهارنظر مستطاب، نخستین دفتر مثنوی شریف خود را، که شاهکار اندیشه های عرفانی است، به پایان می برد.

مولوی در دفتر سوم مثنوی اشارتی به سخنان منسوب به علی علیه السلام دارد که در بیتی سخنی از ایشان را کلمه به کلمه به عربی نقل کرده است:

گفت حق است این ولی، ای سیبویه! (57)
اتق من شر من احسنت الیه » (58)
(از شر کسی که به او نیکی کرده ای، بپرهیز.)

اشارت دوم در دفتر سوم مثنوی، نقل به معنایی است از سخن منسوب به حضرت علی علیه السلام (59)

بهر یاری مار جوید آدمی
غم خورد بهر حریف بی غمی (60)

روایت کرده اند که حضرت علی علیه السلام در تبیین این اندیشه مشهور، که عالم هستی در روح بی حد آدمی مندرج است » فرمود: دوای تو در توست و خود نمی دانی، و درد تو در توست و خود نمی بینی، و تو کتاب مبینی هستی که حروفش هرچه را که پنهان است آشکار می سازد، و تو خود را جرم کوچکی می پنداری و حال آن که جهان بزرگ تری در تو منطوی است:

دوائک فیک و ما تشعر و دائک منک و ما تنظر و انت الکتاب المبین الذی باحرفه یظهر المضمر و تحسب انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» . (61)

این اندیشه های علی علیه السلام را مولوی در قالب ذیل باز می گوید:

چیست اندر خم که اندر نهر نیست
چیست اندرخانه که اندر شهر نیست
این جهان خم است و دل چون جوی آب
این جهان حجره است و دل شهر عجاب. (62)

امام علی علیه السلام یکی از ده صحابه ای بود که پیامبر صلی الله علیه وآله در حیات خود، به ایشان مژده بهشت داد:

پس ز ده یار مبشر آمدی
همچو زر ده دهی خالص شدی.

مولوی در دفتر پنجم، بیتی سروده که با بیتی منسوب به حضرت علی علیه السلام، ارتباط دارد. مولوی می گوید:

سیف و خنجر چون علی ریحان او
نرگس و نسرین عدوی جان او (63)
م ادراک هشیاری دهد
عقل ها مر عقل را یاری دهد. (64)

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها» (65); هر که خود رای گردید، به هلاکت رسید و هر که با مردمان رای برانداخت، خود را در خرد آنان شریک ساخت.

حفت الجنة بمکروهاتنا
حفت النیران من شهواتنا. (66)

در کلام مولای متقیان از رسول خدا صلی الله علیه وآله است که فرمود: ان الجنة حفت بالمکاره و ان النار حفت بالشهوات » ; (67) گرداگرد بهشت را دشواری ها فرا گرفته است و گرداگرد دوزخ را هوس های دنیا.

چون سفالین کوزه ها را می خری
امتحانی می کنی ای مشتری!
می زنی دستی بر آن کوزه چرا؟
تاشناسی از طنین اشکسته را. (68)

این سخن از این کلام امیرمؤمنان گرفته شده است: کما تعرف او انی الفخار بامتحانها باصواتها فیعلم الصحیح منها من المکسور کذلک یمتحن الانسان بمنطقه فیعرف ما عنده » (69); همان گونه که ظرف های سفالین را می آزمایند تا سالم را از شکسته بازشناسند، گوهر آدمی نیز توسط گفتارش شناخته می شود.

گفت پیغمبر: عداوت از خرد
بهتر از مهری که از جاهل رسد (70)

در نهج البلاغه آمده است: یا بنی ایاک و مصادقة الاحمق فانه یرید ان ینفعک فیضرک » (71); فرزندم، از دوستی نادان بپرهیز; چه او خواهد که تو را سود رساند، لیکن دچار زیانت گرداند.

زآتش ار علمت یقین شد از سخن
پختگی جو در یقین منزل مکن. (72)

ابیات مزبور یادآور این سخن مولاست: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» (73); اگر پرده ها کنار رود، بر یقین من افزوده نگردد.

سایه حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود (74)

مضمون مصراع دوم، یاداور این سخن امیرمؤمنان علیه السلام است: من طلب شیئا ناله او بعضه » (75); آن که چیزی را بجوید بدان یا به برخی از آن می رسد.

هر کسی گر عیب خود دیدی زپیش
کی بدی فارغ وی از اصلاح خویش. (76)

در یکی از سخنان قصار حضرت علی علیه السلام آمده است: من نظر فی عیب نفسه اشتغل عن عیب غیره » (77); آن که به عیب خود نگریست، ننگریست که عیب دیگری چیست.

عقل دو عقل است: اول مکسبی
که در آموزی چو در مکتب صبی
از کتاب و اوستاد و ذکر و فکر
از معانی وز علوم خوب بکر
عقل دیگر بخشش یزدان بود
چشمه آن در میان جان بود. (78)

مضمون ابیات مزبور یاداور اشعار ذیل منسوب به امام علی علیه السلام است:

رایت العقل عقلین فمطبوع و مسموع و لا ینفع مسموع اذا لم یک مطبوع کما لا ینفع الشمس وضوء العین ممنوع » (79)

عقل دو گونه است: در طبیعت سرشته و به گوش هشته: عقل به گوش هشته سود ندهد اگر عقل در طبیعت سرشته نباشد; چنان که وقتی خورشید نفعی نمی رساند; نوری ندهد، نور چشم بی فایده است.

آنچه را جاهل دید خواهد عاقبت
عاقلان بینند اول مرتبت. (80)

بیت فوق نزدیک به این سخن مولا علی علیه السلام است: اول رای العاقل آخر رای الجاهل » (81); آغاز رای خردمند پایان رای نادان است.

زان که حکمت همچو ناقه ضاله است
همچو دلالان شهان را داله است. (82)

همچنین در بیت:

حکمت قرآن چو ضاله مؤمن است
هر کسی در ضاله خود موقن است. (83)

در نهج البلاغه آمده است: الحکمة ضالة المؤمن فخذ الحکمة ولو من اهل النفاق » (84); حکمت گمشده مؤمن است. حکمت را فراگیر هر چند از منافق باشد.

اندرین فسخ عزایم وین همم
در تماشا بود در ره هر قدم. (85)

تهرانی‌ها با دستنوشته‌ها و شعارهای اعتراضی علیه دولت به تظاهرات بیایند

نکات قابل تامل تجمع دیروز مردم تهران

روادید اربعین حذف شد

علی ,علیه ,السلام ,» ,حضرت ,سخن ,علی علیه ,علیه السلام ,است که ,حضرت علی ,آمده است ,انطوی العالم الاکبر»

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تکنولوژی cherepoper Loretta's style به رنگ آسمان من Jessie's style وب لژیون (15 ) مسافر حسین آخرین تنها Jaime's life Olin's notes Barbara's receptions